گفت خود دادی به ما دل حافظا

ما محصل بر کسی نگماشتیم ....

 

اومدم بگم:

کفر زلفش ره دین می زد و آن سنگین دل

در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود ....

 

.....

دیدم این هیچ تغییری در اصل قضیه به وجود نمی آره!

می دونم! دلیل نمی شه که!

داشت عین حقیقت رو می گفت!

سرمو انداختم پایین!  کم آورده بودم!