بهاِر دلکش رسید و دل به جا نباشد،

از آنکه دلبر دمی به فکرِ ما نباشد.

 در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن

که جنگ و کین با منِ حزین روا نباشد

صبحدم، بلبل بر درختِ گل به خنده می گفت

نازنینان را، مه جبینان را، وفا نباشد

اگر که با این دلِ حزین تو عهد بستی،

 عزیزِ من با رقیبِ من چرا نشستی،

چرا دلم را حبیبِ من از کینه خستی؟

بیا در برم از وفا یک شب، ای مه نخشب،

 تازه کن عهدی، جانم، که بر شکستی...

 

 

--------------------------

کلی قشنگه! عشق داند!  شجریان!

اولین سال تحویل بدون محمد.....

 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:27 ق.ظ

به سال تحویل های "بدون" باید عادت کرد. انقدر آدم هایی که دوست داری از کنارت به مرور زمان میرن که...
یهو دیدی حتی مجبور شدی دوری منم تحمل کنی...

نه! کی گفته من ممکنه دوری تو رو تحمل کنم؟؟؟؟؟
اگه تو بخوای ازم دور شی(مثلا اون دوستان من که توی گلوت هستند کار دستت بدن!!) من بدون لحظه ای تامل و تفکر خودمو می کشم.....

Mephisto چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:27 ق.ظ

این کامنت قبلی مال من نبود!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد