دیر...

 

 

دیگر جا نیست

قلبت پر از اندوه است.

 

می ترسی - به تو بگویم - تو از زنده گی می ترسی

از مرگ بیش از زنده گی

از عشق بیش از هر دو می ترسی.

 

به تاریکی نگاه می کنی

از وحشت می لرزی

و مرا در کنارِ خود

از یاد

         می بری.