مسیحای جوانمرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین....


به مناسبت ۶ سپتامبری که در راهه، این هفته هفته ی مزخرف و dep بودن و اینها نامگذاری میشه.


فکر که می کنم میبینم اونقدر تیریپ "من می دونم دارم چه غلطی می کنم" گرفته ام که خودم هم باورم شده! 


سر و تهش رو که نگاه کنی، آدم که یه بار وابستگی هاشو وزن کرد دید تو چمدون جا نمیشه و مجبور شد بذادرشون و بره، دیگه باید خیلی دل خوش باشه که بتونه یه جا خودشو نگه داره... 


حس رفتن دارم... حس سرگشتگی، ناامیدی... حس "اینجا نباید موند".... حس اینکه نمی دونم دارم چه غلطی با زندگی ام می کنم... حس اینکه نمی دونم زندگی داره چه غلطی با من می کنه....


حس اون atheist ی دارم که به زور خودشو می کشونه تو کلیسا و با کنجکاوی نقاشی ها و صلیب ها و نیمکت ها رو نگاه می کنه.... دنبال چیزی می گرده! دنبال چیزی می گرده که خودش خوب می دونه پیدا نمی کنه.....





نظرات 1 + ارسال نظر
faeze پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:30 ب.ظ http://fermuzant.blogfa.com

zendegi kheili goh shode jadidan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد