Two doors....



یعنی ببین چه حالی می کنی وقتی بعد یه هفته ول گشتن و خوردن و خوابیدن (و فقط یک روز کار) پاشی بری دفتر رئیست و انتظار داشته باشی که با لگد پرتت کنه بیرون و بهت بگه چقدر بی لباقتی، و در عوض اولین حرفش این باشه که: "خوبی؟ مطمئنی؟ به نظر خسته می آی" و دومین حرفش این باشه که "از اسلاید هات خیلی خوشم اومد!!!" و تو جلوی خنده خودتو بگیری که چه شانسی آوردی که خبر نداره شاگرد سوگلی اش چقدر دست گل آب داده و در ادامه بحث راجع به ویزا و خونه و این حرفها باهاش درد دل کنی...


گاهی اوقات خیلی خوشحال می شم اگه بدونم که اون هم قراره بیاد ولایت ما!




پی نوشت: فکر نکن عزیزم! اگه فکرشو نکنی همه چی حل میشه!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد